علت خارش پا چیست و چگونه درمان می شود

۹۱ بازديد

علاوه بر اینکه خارش پا می تواند یک مشکل آزاردهنده باشد، ممکن است به عنوان نشانه ای از یک مشکل سلامتی جدی نمودار شود.

 

چه چیزی موجب خارش پاها می شود؟

شما در رختخواب و در حال تلاش برای خوابیدن هستید، اما خارش پاهایتان متوقف نمی شود و رفتن به خوابی شیرین را از شما سلب می کند. این بدترین چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد. در این هنگام که به دلیل این خارش آزاردهنده فکر می کنید، به شدت به یک درمان معجزه آسا برای تسکین این خارش نیازمند هستید.

درست است که معضل خارش پاها بسیار آزاردهنده است اما خیلی هم موضوع نگران کننده ای نیست، البته در مواردی ممکن است این خارش ها به مشکلات سلامت جدی مرتبط باشد. در کنار این خارش ها ممکن است مواردی دیگر همچون قرمزی پوست، تاول، خشک شدن و پوسته پوسته شدن پوست، دانه ها خارش دار و یا حتی متورم شدن پاها را مشاهده کنید.


 

ما در این مطلب به بررسی ? دلیل خارش پا و چگونگی التیام و توقف آن می پردازیم. که البته در مجله سلامتی و تندرستی ماورای سلامت آن را به تفیل شرح داده اند.

 

 

پای ورزشکار:

پای ورزشکار بیماری ای است که به عنوان یک عفونت قارچی و دلیل اصلی خارش پاها از آن یاد می شود.

یولندا رگلاند، پزشک بنیانگذار درمان بیماری های پا می گوید: “مکان های تاریک و مرطوب محل رشد قارچ هاست، به همین دلیل است که قارچ ها در پای انسان به راحتی و سرعت بیشتر رشد می کنند.”

Adrian Cotton رئیس عملیات پزشکی در دانشگاه لوما لیندا می گوید: “این موضوع شایعی است که این قارچ ها با راه رفتن پابرهنه در محیط هایی مانند رختنکن های سالن های ورزشی شدت می گیرند. این قارچ ها اغلب خود را به صورت راش قرمز نمایان شده و معمولا از بین انگشتان پا آغاز شده و باعث خارش میشوند، خارشی که هنگام درآوردن جوراب ها بسیار تشدید می شود.”

دکتر رگلاند می‌ گوید که پای ورزشکار می ‌تواند به تاول های خارش دار روی پا و پوست ترک خورده و لایه لایه منجر شود.

به واسطه خاراندن و ایجاد خراش عفونت های باکتریایی ثانویه نیز می توانند در آن منطقه شکل بگیرند. اگر به طور ویژه مستعد ابتلا به بیماری پای ورزشکار هستید، کرم ها و اسپری های ضد قارچ اغلب می توانند شرایط را بهبود بخشیده و عفونت را در حالت خفیف نگه دارند. اگر درمان موضعی به بهبود شما کمک نکرد، به متخصص پوست مراجعه کنید.


 

اگزما:

اگزما یک اصطلاح کلیدی برای گروهی از شرایط پزشکی است که می تواند منجر به خارش و التهاب پوست شود، این بیماری اغلب در سال های اولیه زندگی فرد اتفاق می افتد. درماتیت آتوپیک، شایع ترین نوع اگزما است که معمولا به صورت یک راش قرمز و خارش دار روی گونه ها، دست ها و پاهای شما خودش را نشان می دهد.

دانا کانوزو، معتقد است: “خاراندن محل زخم اگزما باعث می شود که این ناحیه حساس تر شده و مولکول های التهابی که منجر به پیشرفت اگزما و خشکی پوست می شوند را منتشر می کند.” او اضافه می کند: ” بهترین راه برای درمان خارش اگزما، جلوگیری از مرطوب شدن و یا عرق کردن آن ناحیه و استفاده از کرم ها و لوسیون های مرطوب کننده است.”

همچنین ممکن است پزشک شما به منظور تسکین این خارش، داروهای استروئیدی موضعی یا خوراکی را برایتان تجویز کند.

 

پسوریازیس

این بیماری خود ایمنی باعث می‌شود که سلول‌های پوست فوق‌العاده سریع رشد کنند و روی پوست جمع شوند. دکتر راگلند می گوید:”آن ها همانند سلولهای پوست معمولی روی پوست جمع نمی شوند و جمع شدن سلول ها روی پوست معمولا به شکل پوسته پوسته های سفید و یا نقره ای خودش را نشان می دهد

این نواحی خشک و فلس دار می ‌توانند خارش پوست را در مناطقی از جمله پاها ایجاد کنند. او می گوید: “این تجمع پوست فلس مانند اغلب روی مفاصل انگشتان پا ظاهر شده و ممکن است با تورم و درد این مفاصل همراه شود

کرم ها و پماد موضعی و نور درمانی اغلب می توانند به کاهش علائم پسوریازیس کمک کنند. راگلند می‌گوید برخی افراد مبتلا به پسوریازیس نیاز به داروهای خوراکی یا نوع جدیدتری از درمان‌ های تزریقی به نام biologics دارند.


 

نیش حشرات

بسته به فصل، ممکن است خارش پا ناشی از پشه های مزاحم و یا حشرات دیگر باشد. دکتر راگلند می گوید: “نیش حشرات باعث ایجاد واکنش التهابی از جمله انتشار هیستامین شیمیایی در بدن می شود، بنابراین منطقه نیش دچار خارش می شود.”

همچنین نیش حشرات می تواند به تورم، قرمزی و تحریک پوست منجر شود. چند داروی خانگی برای خارش پاهای ناشی از نیش حشرات نیز وجود دارد.

دکتر راگلند می گوید: “آنتی هیستامین موضعی مانند بنادریل می تواند به بهترین نحو به از بین بردن خارش ناشی از نیش حشرات کمک کند، زیرا هیستامین خود عامل ایجاد این مشکل است.” هم چنین می‌ توانید از یخ یا کمپرس سرد برای کمک به تسکین برخی از آن التهاب ها استفاده کنید.

 

پوست خشک

دکتر راگلند معتقد است: “در جامعه ما، افراد بیش از حد و به مدت طولانی با آب داغ حمام می کنند و پس از آن از مرطوب کننده پوست استفاده نمی کنند و همین دلیلی بر خشکی پوست آن ها می شود.” پوست خشک پاهای شما نیز می‌تواند چیزی باشد که شما از پدر و مادر خود به ارث برده اید و یا می ‌تواند ناشی از شرایط پزشکی و داروهای خاص نیز باشد.

علاوه بر این موارد، دکتر Cotton می افزاید: “عواملی نظیر مصرف آب به مقدار کم، مصرف ادرارآورها، و یا قرار گرفتن در معرض گرما و یا نور در صورتی که شدت آن زیاد بوده و شما پوستی حساس داشته باشید می توانند خشکی پوست را به دنبال داشته باشند.”

دکتر راگلند معتقد است: “اگر خشکی پوست خارش پاها را به دنبال داشته باشد، قسمت هایی پوسته پوسته و فلس مانند و یا ترک خورده را خواهید دید.” برای افرادی با پوست تیره، معمولا پوست خشک می تواند سفید و یا خاکستری باشد.

آیا اقدامات پیشگیرانه ای برای درمان پاهای خشک و خارش دار وجود دارد؟ بله ، می توان برای این منظور از مرطوب کننده های مناسب به طور روزانه استفاده کرد. اگر پوستی بسیار خشک دارید، در شرایطی از مرطوب کننده استفاده کنید که پوست هنوز مرطوب است، را که با این کار رطوبت بیشتری حفظ می شود.

گال

این بیماری پوستی ناشی از انگل ریزی است که در لایه بالای پوست قرار دارند. طبق نظر آکادمی پوست و زیبایی آمریکا، به طور معمول گال ها باعث خارش روی دست ها و همچنین پوستی که معمولا با طلا و جواهر در تماسند، می شود. اما در کودکان، گال می تواند گسترده تر باشد و کف دست و پا را تحت تاثیر قرار می دهد.

برخی از افرادی که به بیماری پوستی گال مبتلا هستند، با راش، زخم و یا ضخیم تر شدن پوست روبرو هستند. خارش پای ناشی از این بیماری معمولا بسیار شدید بوده و اغلب در شب هنگام تشدید می شود.

دکتر راگلند می ‌گوید : “از آنجایی که گال از طریق تماس پوست به پوست منتقل می‌ شود، این بیماری بدون توجه به سن، وضعیت اقتصادی و نژاد می ‌تواند توسط هر کسی منتقل شود.” او معتقد است که اغلب افراد مبتلا به گال را می توان با کرم‌ ها و لوسیون های تجویزی درمان کرد؛ البته ممکن است برخی افراد به داروی خوراکی نیز نیاز داشته باشند. علاوه بر این موارد، آنتی هیستامین ها و کرم های استروئیدی نیز می‌ توانند به تسکین خارش و التهاب ناشی از خارش آن کمک کنند.

دکتر کاتن می گوید: “اگر شما به گال مبتلا هستید، باید همیشه بدنتان را تمیز نگه دارید چرا که این بیماری مسری بوده و به راحتی منتقل می شود. تا زمانی که به طور کامل از این بیماری خلاص شوید هرروز لباس ها، ملافه و روبالشتی هایتان را بشویید.”

 

 

درماتیت تماسی آلرژیک

راش خارش دار روی پای شما ممکن است ناشی از درماتیت تماسی آلرژیک باشد. درماتیت تماسی آلرژیک واکنش آلرژیک به چیزی است که پای شما با آن در تماس بوده است. دکتر Canuso می گوید: “قرار گرفتن در معرض مواد حساس و تحریک کننده مانند مواد شیمیایی و یا حتی آلرژن ها در صابون، لوازم آرایشی و گیاهان می تواند باعث درماتیت تماسی آلرژیک شود.” او معتقد است رنگی که در جوراب های تیره وجود دارد یکی از عواملی است که معمولا روی پاها تاثیر می گذارد. درماتیت تماسی ناشی از رنگ جوراب های تیره، می تواند در هر جایی که جوراب با پاها در تماس بوده، خارش پاها را به دنبال داشته باشد. برای رهایی از این شرایط می توانید این جوراب ها را کنار گذاشته و از کرم های ضد خارش بدون نسخه استفاده کنید.

 

بیماری کلیوی یا کبدی

بعضی از شرایط پزشکی مانند بیماری کبد یا کلیه می توانند موجب خارش دست ها و پاها شود. دکتر Canuso توضیح می‌دهد: ” هنگامی که کلیه ‌ها نمی ‌تواند به درستی عمل کند، مایع و مواد زائد کلیه‌ ها در خون ما باقی می مانند، که این امر می‌ تواند موجب خارش شدید در همه اندام ها شود، که معمولا ابتدا در پاها ظاهر می‌ شود.”

درمان بیماری‌ زمینه ای و عوارض آن – چه با داروهای تجویزی یا دیالیز – اغلب می‌ تواند به تسکین این خارش کمک کند.

 

 

https://farazsallo90.blogspot.com/2022/11/6.html

https://sites.google.com/view/wreterghjuykii/home

https://press-info1.siterubix.com/15%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%db%8c-%d8%b3%d8%b1%d8%af/

http://googlemap.unblog.fr/2022/11/17/15%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%db%8c-%d8%b3%d8%b1%d8%af/

https://articleblog100.wordpress.com/2022/11/17/15%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%db%8c-%d8%b3%d8%b1%d8%af/

https://www.dailystrength.org/journals/ay-bh-dnbl-bhtryn-brnmh-rjym-gdhyybry-khhsh-wzn-hstyd-qwnyn-sdh-

https://www.evernote.com/shard/s492/sh/1b5035c0-6c1c-a020-c148-01bf2f8a651b/940f2b3b53b7d2b27081e492321727b1

https://app.box.com/s/ey5sc540bsdxsmgi28oh0yesygx39ii7

 

 

چگونه ماساژ به لاغری کمک می کند

۸۹ بازديد

ماساژ لاغری امروزه به یکی از روش های عامه پسند برای لاغری تبدیل شده است و در عین حال یک ورزش نیز محسوب می شود. برای بسیاری از افراد کاملا لذت بخش است خدمات ماساژ با تمام فوایدی که به همراه دارد را دریافت کنند و در عین حال به کاهش وزن و لاغری دست یابند.

اما آیا این روش راهکار مناسبی برای لاغری است؟ چگونه باید آنرا انجام داد تا نتیجه مطلوبی را برای کاهش وزن به همراه داشته باشد؟

مجله ورزش و زیبایی ماورای سلامت را برای به دست آوردن جامع ترین دانش در این حوزه به یاد داشته باشید.

مقدمه ای بر ماساژ لاغری

ماساژ لاغری یکی از راه های ارائه شده توسط متخصصان در زمینه لاغری موضعی است که امروزه بسیار پرطرفدار شده است. این نوع از لاغری موضعی به دلیل غیر تهاجمی و بی خطر بودن، در بین کسانی که به دنبال لاغری به خصوص لاغری موضعی هستند، موضع فعالی دارد.

مطالب مرتبط با ماساژ لاغری

ماساژ لاغری علاوه بر لاغری موضعی به بهبود وضعیت سلولیت ها نیز می پردازد. مسئله دیگری که درباره این نوع به خصوص از لاغری موضعی مطرح می شود این است که ماساژ لاغری چه کاری انجام میدهد یا چه معجزه ای دارد که انواع رژیم ها و ورزش کردن از آن برخوردار نیستند.

برای پاسخ به این مسئله باید عرض کنم که لاغری با استفاده از ماساژ یک معجزه نیست و در برخی از وب سایت ها درباره اثرات آن مبالغه میشود. از طرفی ماساژ لاغری در کنار ورزش برای لاغری، تاثیر بیشتری خواهد داشت.

باید عرض کنم که افراد مختلف، ویژگی های بدنی مختلفی دارند و بازخورد هر کسی در برابر روش های مختلف لاغری متفاوت خواهد بود.

ماساژ لاغری چه تفاوتی با ماساژ های دیگر دارد؟

در این جا باید عرض کنم که ماساژ لاغری و تکنیک های آن با دیگر انواع ماساژ فرق چندانی ندارد. اما در ماساژ لاغری تمرکز فرد ماساژ دهنده بر روی نقاط مورد نظر برای لاغری است تا با افزایش خون رسانی به این بخش ها به کم کردن چربی تجمع یافته در این ناحیه کمک کند.

تکنیک های ماساژ لاغری

هر نوع از ماساژ، در واقع شاخه اختصاصی شده مجموعه ای از تکنیک های ماساژ مادر یا اولیه (حرکت های سراندن، مالش دادن، ورز دادن و ضربه زدن) است. در ماساژ لاغری هم از این تکنیک های اولیه استفاده می شود ولی تمرکز آنها بر روی نقاط مورد نظر است.

 

1. حرکت سراندن یا افلوراژ

این حرکت به عنوان مقدمه ماساژ لاغری شناخته میشود. در این حرکت کف دست ها در یک جهت سُرانده میشود و در هنگام بازگشت به نقطه آغاز کمی فشار سطحی وارد میشود. در حرکت سراندن گردش خون موضعی بالا می رود و نقاط مورد نظر برای تکنیک های بعدی آماده می شوند.

 

2. حرکت مالش دادن

در این حرکت کف دست در طول ماهیچه مورد نظر به صورت طولی حرکت میکند و در واقع اصطکاک، باعث گرم شدن ناحیه و بالا رفتن جریان خون موضع میشود.

 

3. حرکت ورز دادن

این حرکت معمولا بر روی نشیمنگاه، بالای پاها و مناطق با حجم عضلات بالا انجام می شود. این تکنیک شامل فشرده کردن سپس رها کردن عضلات میشود و در نهایت باعث بالا رفتن جریان خون موضعی، گرم شدن بافت ها و بالاخره افزایش خاصیت ارتجاعی عضلات می شود.

 

4. حرکت ضربه زدن

این حرکت شامل ساطوری زدن و نیشگون گرفته است. در هر دو این حرکات ضربه باعث واکنش ماهیچه میشود. این نوع از حرکت در ماساژ لاغری کاربرد چندانی ندارد و معمولا برای انواع دیگر ماساژ استفاده میشود.

مراحل ماساژ لاغری برای قسمت های مختلف

مانند هر ماساژ دیگری، ماساژ لاغری هم مستلزم تمهیدات اولیه ای است که می توان از این تمهیدات به آماده سازی اتاق ماساژ، تهیه تشک و ملحفه های تمیز و سفید رنگ، استفاده از عطر و عود برای خوشبو کردن فضا، موسیقی آرامش بخش و روغن های گیاهی اشاره کرد. پس از آماده سازی فضا،  بر روی ماساژ ناحیه مورد درخواست تمرکز میشود.

آموزش ماساژ لاغری پهلو و شکم

در این ماساژ پس از دراز کشیدن فرد به صورت طاق باز(به پشت) کار آغاز میشود. ابتدا دست های خود را چرب کنید و با استفاده از کف دست و سر انگشتان (حرکت سُراندن) از پهلو ها به سمت ناف حرکت میکنیم. این حرکت را برای 4 تا 5 دقیقه در جهات مختلف انجام دهید.

  • سخت ترین قسمتی از بدن که لاغری آن به تلاش فراوانی نیاز دارد، شکم و پهلوها هستند. اما برای این موضوع راهکارهای متعدد و موثری وجود دارد که می توان از آنها بهره گرفت. برای این منظور پیشنهاد می کنیم به مقاله لاغری شکم و پهلو بدون ورزش فقط با 3 راهبرد موثر مراجعه کنید تا راهکارهای موثری را در اختیارتان قرار دهد.

ماساژ لاغری برای ران ها

این ماساژ به این صورت است که فرد باید به پهلو دراز بکشد و با دست چرب شده با روغن، از بالای ران (پایین تر از مفصل لگن) به طرف پایین (تا زانو) با فشار متناسب کشیده شود. سپس این حرکت را برای پای دیگر باید تکرار کرد. زمان ماساژ برای هر پا بین 3 تا 5 دقیقه است. این حرکت به ویژه برای از بین بردن سلولیت های ناحیه ران بسیار مفید است.

ماساژ لاغری برای بازو ها

در بانوان یکی از محل های تجمع چربی بازو ها هستند. برای از بین بردن و کم کردن چربی های این ناحیه از ماساژ دورانی همراه با روغن ماساژ میتوان بهره برد. این ماساژ به نوبت به مدت 3 تا 5 دقیقه برای هر کدام از دست ها انجام میشود.

موارد استفاده از ماساژ لاغری

به طور کلی ماساژ لاغری برای کسانی که دچار بیماری های مانند آرتروز که درگیر کننده مفاصل است ورزش کردن برای آنان دشوار است، توصیه میشود. این روش کاهش سایز برای کم کردن چربی شکم برای بعد از زایمان که ورزش کردن امکان پذیر نیست کاربرد بسیار مفیدی دارد.

به طور کلی به افرادی که سالم هستند و توانایی استفاده از دیگر راه های لاغری را دارند پیشنهاد میشود از ماساژ لاغری در کنار سایر روش های لاغری مانند استفاده از دستگاه های لاغری، ورزش، استفاده از رژیم های لاغری و قرص های لاغری بهره ببرند.

ماساژ لاغری در واقع کار دستگاه های لاغری را انجام میدهد ولی سرعت عملکرد ماساژ لاغری بسیار پایین تر از دستگاه لاغری است.

چند جلسه ماساژ لاغری مناسب است؟

به طور کلی افراد با هم متفاوت هستند و طبیعت متفاوتی دارند حتی اگر قد و وزن یکسانی داشته باشند. آب و هوای محل تولد، شرایط زندگی و عادات غذایی که هر فرد دارد به مرور زمان طبیعت یک آن را تعیین میکند.

به طور کلی برای 2 تا 3 جلسه در هفته استفاده از ماساژ لاغری پیشنهاد می شود و در طی بازخورد بدن فرد نسبت به ماساژ، تعداد جلسات کم میشود یا افزایش داده میشود.

بهتر است تعداد جلسات از 2 تا 3 جلسه در هفته بیشتر نشود؛ چون ممکن است باعث خستگی بدن شود و یا منجر به عادت کردن بدن به شرایط جدید شود و ماساژ لاغری اثر خود را از دست بدهد.

نکاتی که باید برای ماساژ لاغری در نظر داشت

 

با توجه به اینکه اکثر افراد برای ماساژ لاغری قسمت های مختلف بدن و به ویژه لاغری شکم اقدام می کنند لازم است تا نکاتی را در رابطه با انجام ماساژ در نظر داشت. به موارد زیر برای قبل و بعد از ماساژ لاغری توجه کنید:

  • در صورت احساس درد در قسمتی از بدن حتما باید آنرا به ماساژور اطلاع دهید.
  • دردهای شکمی برای انجام ماساژ لاغری شکم باید جدی گرفته شوند.
  • وجود هر گونه لخته خون در پاها، بیماری های قلبی و همینطور کلیوی باید به ماساژ دهنده اطلاع داده شود.
  • مواردی از قبیل فشار خون، پوکی استخوان و التهابات بدنی نیز بهتر است برای پیشگیری از مشکلات جدی در نظر گرفته شوند.
  • انجام ماساژ روی نواحی سرطانی و دارای تومور ممنوع است و به ویژه اگر سرطان به شکل سرطان غدد لنفاوی باشد و احتمال انتقال آن به سایر نقاط وجود داشته باشد.
  • انجام ماساژ برای قسمت هایی از بدن که با عفونت همراه هستند ممنوع است و ممکن است باعث سرایت عفونت به سایر قسمت ها شود.
  • بهتر است به هیچ وجه بعد از صرف غذا ماساژ انجام نشود.

 

سخن پایانی

به طور کلی ماساژ لاغری به تنهایی برای گرفتن نتیجه بهتر توصیه نمیشود. در کنار ماساژ بهتر است تمرینات سبک ورزشی هم انجام شود. ماساژ به تنهایی برای افرادی که به دلیل ناتوانی جسمی و بیماری قادر به ورزش کردن نیستند، پیشنهاد میشود. قطعا عالی ترین روش، ورزش برای لاغری شکم می باشد و این حرکات هوازی برای لاغری در اندازه توان فرد باید انجام گیرند.

بهتر است برای ماساژ دادن از روغن های گیاهی مرغوب استفاده شود. بهترین روغن برای ماساژ لاغری، روغن های با طبیعت گرم مانند روغن کنجد، زیتون، بادام تلخ و شیرین توصیه میشود. اگر هدف از ماساژ لاغری و تسکین دردهایی مانند دردهای آرتروزی است بهتر است از روغن های ترکیبی که خاصیت تسکین دهندگی دارند استفاده شود. از این دست روغن های میتوان به روغن سیاهدانه با پایه روغن زیتون اشاره کرد که برای تسکین درد های آرتروزی بسیار مفید است.

 

 

 

https://list.ly/tobimetz3/lists

https://letterboxd.com/TobiMetz3/

https://www.bitsdujour.com/profiles/ISIp1c

https://devpost.com/tobimetz3

https://www.mapleprimes.com/users/TobiMetz3

https://logopond.com/TobiMetz3/profile/571947/?filter=&page=

https://www.misterpoll.com/users/4921815

https://www.wattpad.com/user/TobiMetz3

 

 

 

کندلهای شمعی روش تفسیر با این نمودارها در بورس

۹۳ بازديد

در این کتاب آموزشی به آموزش کندلهای شمعی (کندل استیک) به همراه تفسیر آنها در بورس پرداخته شده است و شما با مطالعه آن می توانید، خرید و فروش سهم خود را در بورس راحت تر انجام دهید



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

کندلهای شمعی روش تفسیر با این نمودارها در بورس

پایان نامه(بررسی آئین دادرسی کار)

۱۰۳ بازديد

بررسی آئین دادرسی کار



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه(بررسی آئین دادرسی کار)

پایان نامه ارشد حقوق

۹۱ بازديد

اصل نسبی احکام دادگاهی



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه ارشد حقوق

Cinderella Story for kids

۸۵ بازديد

Cinderella Story for kids

 

 

a1_azz.jpg

 

Once upon a time, there lived a poor servant girl named Cinderella. She was a patient, tender and kind girl. His days were long and tiring. Full of the most boring and worst housework.

Washing the floor, washing the clothes, dusting the shelves and cooking food were the tasks that she had to do during the day. Cinderella was forced to work from morning to evening without receiving a single Penny.

Cinderella’s mother died when she was very young, and her father remarried soon after. But his new wife was a nasty woman. She had two daughters from her previous marriage who were as naughty as she was.
They tormented poor Cinderella terribly every day. One day, when Cinderella was sweeping the ashes from the fireplace, they mocked her and sang:

Poor girl, poor girl
Her face is black, burnt and ugly

Even though her stepmother and half-sisters had tormented her for years, she had never once disrespected them or tried to take revenge on them. She did not wish them ill at all.
She patiently did the housework, hoping that when she grew up she could run away and start the wonderful life she longed for.

One day when Cinderella was working at home, someone knocked on the door. Cinderella hurriedly opened the door. Behind the door stood a short, fat man dressed in royal robes and holding an important scroll.

The old man opened the scroll and began to read:

It is my duty to announce that the king has sent an official invitation to all the young ladies of this land to attend the important royal celebration in the palace.

Hearing this, Cinderella’s stepsisters pushed her to a corner and stood in front of the fat man. The man continued to read:

His Highness the Crown Prince is looking for a suitable lady for marriage. He wants to meet all the girls of this land to find true love. Please come to the palace on Saturday at 8 pm.

The little man turned, mounted his horse, and galloped off. Two knights also followed him closely.
The half-sisters closed the door and gave a loud shout of joy.
Cinderella’s stepmother entered the room.
She said impatiently:

What is the reason for all this happiness?

Oh…mom…we’ve been invited to the royal party and I’m sure one of us will be chosen as the new princes.

The stepmother replied with a mocking smile:

Of course you do, what prince wouldn’t want to marry my sweet and precious children!

Cinderella was desperately trying to quiet them down a bit. Because she knew in her heart that any prince would rather live alone for the rest of his life than to blacken his fortune by marrying these rude girls.
The stepmother turned to Cinderella and shouted:

Why did you stop and look? Prepare the clothes.

Cinderella nodded and said:

Yes Mam!

Cinderella wanted more than anything to go to the royal party. But she did not dare to ask permission from her wicked stepmother, because she knew that the wicked stepmother would not give her this permission. So she busied herself with housework and of course preparing her half-sisters’ dresses.

The evening of the royal royal feast arrived.
A magnificent horse-drawn carriage pulled up to the front door of the house, and the half-sisters, dressed in their hand-embroidered dresses, entered the carriage with much pomp and show.
Cinderella looked at them with great sadness and sighed deeply.

She said to herself:

If I could only have one wish for the rest of my life, it would be to attend a royal party and get away from the dreaded and boring housework for just one night.

Suddenly, a great light appeared in the sky.
A small fairy appeared in front of Cinderella, holding a small wand.

Fairy said happily:

Your wish will come true!

Cinderella asked in surprise:

what?

I will fulfill your wish; Because I am your fairy godmother. Oh, how much you have suffered in silence all these years. You have a kind soul. A kind and patient young lady.

Cinderella exclaimed happily

Oh I can’t believe it!!

But suddenly a frown appeared on her face.

But I’m not ready, Fairy Godmother. My clothes are cotton and my shoes are torn. I can’t be in the palace like this!

Fairy Godmother said with a smile:

Don’t worry, Cinderella. All I need to make your wish come true is a pumpkin, a rat, two mice and four grasshoppers.

Cinderella looked very confused.

So hurry up dear. hurry up!!

Cinderella ran and prepared everything that the fairy godmother said.
First, Cinderella went to the garden and came back with a big and ripe pumpkin. The fairy godmother tapped it once with her wand and in an instant the pumpkin turned into a magnificent golden carriage.
Then, Cinderella returned a mouse from the mouse trap in the kitchen.
Fairy godmother said:

Great dear, now if you don’t mind putting them on the carriage seat for me

Cinderella quickly did this.

The fairy waved her wand again. The two mice that Cinderella found in the barn turned into two servants in classy clothes. The four grasshoppers turned into four magnificent white horses.

said the fairy godmother

And now for the final magic…

And she hit Cinderella on the shoulder with her wand.
A spark rose. The old clothes she was wearing a moment ago suddenly changed. Cinderella sparkled in a magical, sparkly gown fit for a princess. Cinderella looked at her feet. He was wearing a pair of very beautiful glass shoes that glowed in the dark.

Fairy godmother cried:

Amazing!!! But remember that at 12 o’clock at night, this magic spell will be broken and your clothes will turn into old clothes.

Cinderella said as she kissed her fairy godmother on the cheek

I understand. And thank you very much for the great favor you have done to me Fairy Godmother!!

Cinderella entered the carriage and drove to the royal party.

As the golden carriage passed through the palace gates, trumpets sounded and Cinderella was given a royal welcome.
All the ladies were amazed at her magnificence.
As she entered the ballroom, the prince was immediately struck by Cinderella’s elegance and the warmth of her smile.
The prince approached.
He bowed his head slowly and extended his hand and said:

Ma’am, would you do me the honor to dance with you?

Cinderella said with dignity and kindness:

Sure! I will be so happy.

The orchestra started playing.

Everyone in the ballroom was staring at them. Cinderella’s stepsisters were watching this scene, but Cinderella had changed so much that they didn’t recognize her at all. Instead, they stared at Cinderella with envy.
From that moment on, the prince only had eyes for Cinderella. They danced the whole night in each other’s arms and enjoyed each other’s company.
Many hours left.
9 pm
10 pm
11 pm
Suddenly Cinderella looked at the clock. It was one minute to midnight and he only had one minute to break the spell.
He told the prince

I must go.

Without delay, she left the room, passed the guards and passed through the palace. But when she got to the hall, she lost one of her blue shoes. But it was too late that she did not return to pick it up.

Alas!
The midnight alarm rang.
Cinderella did not see any servants outside the palace. Only one pumpkin was not seen in the courtyard of the palace. Even mice, voles and grasshoppers were not seen. And Cinderella, whose clothes were now the same old ones, had no choice but to run home in the darkness of the night.

A few days passed.
Cinderella was doing her daily routine. And her half-sisters tease and tease her as always.
Everything was back to normal.
The memory of the royal party faded into Cinderella’s mind like a magical dream.
Did the pumpkin really turn into a golden carriage?
And the mouse to a carriage?
Had she really danced the night away with the prince?
She had doubts little by little.
Suddenly there was a sound at the door. Cinderella calmly opened the door.
In front of him stood the same little man.
he said triumphantly

His Excellency the prince is present.

The trumpet sounded. The prince got out of the carriage while holding a blue shoe.
Cinderella’s eyes widened. And she thought to herself:

So I wasn’t dreaming!!!

Suddenly, the prince’s eyes fell on Cinderella for a moment. A second was enough for him to recognize Cinderella.
Suddenly there was a sound of running and the stepsisters rushed to the door and threw Cinderella aside.
The little man continued:

His Majesty is visiting every house in the land to find the true owner of this glass shoe. If the shoe is the size of any girl’s foot, the prince will propose to her.

The sisters shouted out of excitement. This shoe is not suitable; But he didn’t want to tell them. So he gave them a chance to try the shoe.

The first sister’s foot was so big that half of it was forced to fit in the shoe.

The younger sister had more luck. He was able to fit his foot in the shoe by force, but his feet became swollen and red!

Then it was Cinderella’s turn.
The prince stepped forward with a knowing look, knelt down and carefully placed the glass slipper on Cinderella’s feet.
The prince smiled and said:

Perfect size! There is no doubt that you, Cinderella, are my true love. I couldn’t stop thinking about you. Will you honor me and marry me?

Cinderella looked at her clothes and then said to the prince:
I am only a poor servant

The prince replied:

You are a princes in my eyes. Our love is more valuable than all the treasures of the world.

Cinderella happily accepted the prince’s proposal and soon after they were married. It wasn’t long before they ruled as kings and queens and tried to provide prosperity and comfort to the people of their land.

 

Disney / Moonzia

2 stories for kids

۸۰ بازديد

2 stories for kids

 

 

 

The Little Mermaid story for kids

 

 

z1_kld.jpg

 

My dear little friends! I’m gonna tell you the little mermaid story!

Once upon a time, far and deep in the ocean, where the water is shiny and blue, lived a sea king who had six mermaid daughter. Five of them were happy and cheerful while the youngest one was deeply sad and no one hadn’t seen her smile.

The little mermaid wanted to see the surface world! She loved to see green trees and blue sky. Because of that she always swam to the top of the ocean to enjoy the surface world’s view. She felt depressed when she couldn’t see the above world.

Georgios fish, beautiful shells and all the colorful creatures in the sea were always trying to make her smile but they usually failed. Even her father’s bedtime stories couldn’t cheer her up.

One night, the little mermaid swam to the top of the ocean when others were sleep. It was a stormy night and waves were crashing into rocks. The lightning stroke to a ship which was rolling in the ocean. The little mermaid saw a man beside the ship, signaling for help.

She swam and helped him quickly. She brought him to the shore and rested him on sands. The little mermaid fell in love with the young man in that short time. So she started to sing a song with his magical voice for the prince. And then she came back to the ocean.

She was so much in love with the young man that she couldn’t stop thinking about him. So he decided to go and visit the seashore witch and ask her to grant a wish.

The little mermaid wanted to dance and walk on the surface world. she wanted to feel the warmth of the sand. The witch. who was cunning and tricky, stirred her potion with an evil smile.

I will grant your wish! But I’ve got one condition! She said. I will give you the ability to walk and dance. But you’ll be no longer be able to talk and sing. If the prince doesn’t confess to his love for you in three days, your voice will be mine forever!

I agree! I accept your condition!

 

 

 

But let me tell you about the prince! He remembered one and only one thing about his rescuer! Her magical voice.

So my little friends, the witch transformed our little mermaid. After she transformed she went to the shore and sat on the warm sand where the prince was looking for her rescuer. prince didn’t remember our little mermaid:

Who are you? OH! You can’t walk?! Let me help you.

So, the prince took the little mermaid to his palace! On the second day, when little mermaid and prince were sailing on the ocean, prince decided to confess his love to her, but before he get a chance, the evil eels of tricky wish, attacked the ship.

The tricky witch who knew this, hid little mermaid’s voice in a seashell and hung it to her neck. Then transformed herself into a beautiful young woman! Then she started singing on the seashore. when the prince heard that magical voice, he was convinced that the tricky witch is her rescuer. so he decided to marry her!

But on that moment, the sun set and the third day finished! Little mermaid’s legs turned into a tail and the witch grab her and took her into the deep water of the ocean!

The brave prince, who now knew the true story, went and followed the witch and battled her and defeated her!

But my dear friends, prince and little mermaid couldn’t be together anymore! Because little mermaid hadn’t legs anymore! She was really upset!

When her father, the mighty king of the ocean, saw his daughter in that situation, he knew just what he had to do. he moved his magic wand and gave her little daughter two legs!

Soon there was a big wedding on the royal ship! Our little mermaid said goodbye to her family and friends and left the ocean. Her and the prince lived happily ever after.

 

The Town Musicians of Bremen story for kids

 

 

 

My dear fellows, Today I’m gonna tell you the story of town musicians of Bremen.

Once upon a time, there was a man who had a donkey. His donkey had carried the corn sacks for many years. for him! Yes kids! He was a indeed, a loyal donkey!

But getting old, the donkey became weak and unsuitable for the job! So the owner thought to himself:

Should I keep this donkey or let him go?

Sensing the danger, donkey ran away from the farm and decided to go to Bremen.

Yes! I will be a great musician there! He thought.

He started his journey. He walked and walked until he reached a dog, lying on the road! The dog was gasping like he had just finished a long run!

What are you gasping for, dear friend?

OH! I got old and I can’t go hunting every day! said the dog. My master didn’t want me anymore! So I decided to run away! But, how can I find food?

I know what to do! I’m going to Bremen to become a musician! come with me. We can form a band together. I’ll play the Lute and you shall beat the kettledrum!

So the dog agreed! They were not far in the road when they saw a cat! He was sitting on the road, with eyes full of tears like the ocean!

Fluffy fellow! Why are you crying so hard? Asked the donkey!

How can I be happy when my life is in danger! I’m getting old! My teeth are not sharp anymore! I don’t wanna chase mice anymore! I rather sit near the fireplace and rest! So my mistress wanted to get rid of me! I escaped! But what am I gonna do now?

Join us! You understand night music. So you can be a member of our band! We are gonna be musicians of Bremen!

The cat thought really hard and decided to join them. The three runaways continued their journey and they reached a rooster who was cock-a-doodle-doing with all his might.

Your cock-a-doodle-do goes through and through my skull, said the donkey. What is the problem?

My mistress has guests tomorrow and he told the chef to cook a delicious soup with me for them! this evening I am to have my head cut off. Now I am cock-a-doodle-doing at full pitch while I can. The rooster cried!

Ah you feathery red headed friend! You better come with us and be a part of our band! We are heading to Bremen and become musicians! It is indeed better than death! You have a full pitch voice! Our music will have the best quality! Said the donkey.

The rooster agreed. So the four animal continued their trip to Bremen. In the evening they decided to rest in the forest. The donkey and the dog laid under a large tree while the rooster and the cat settled in the branches. The rooster flew right un the top where he was safer. right before they fall to sleep, the rooster said:

I saw a light! there most be a house not far off!

So we better get up and go! Said the donkey. I’m not comfortable here! We want a shelter.

So they moved further on, and soon saw the light shine brighter and grow larger, until they came to a well lit robber’s house. The donkey, as the biggest, went to the window and looked in.

What do you see, my grey horse? Asked the rooster.

What do I see? Answered the donkey. A table covered with good things to eat and drink, and robbers sitting at it enjoying themselves.

OH! That is just what we want! Said the rooster!

I wish we were there! Moaned the donkey!

Then the animals put their heads together and planned how to best win an invitation to come inside and join the robbers at the feast.

Come, come my friends, said the donkey. We are musicians, so let us sing for our supper.

They began to sing as best as they can. The donkey brayed, the dog barked, the cat mewed, and the rooster cock-a-doodle-do’ed.

Then they burst through the window into the room, so that the glass clattered! At this horrible din, the robbers sprang up, thinking this has to be a ghost, and they escaped in a great fright out into the forest.

The four companions now sat down at the table, pleased with what was left, and ate as if they were going to fast for a month.

As soon as the four musicians finished eating, they turned off the light, and each found a sleeping place according to his nature and fell to sleep. The donkey laid himself down upon some straw in the yard, the dog behind the door, the cat upon the hearth near the warm ashes, and the rooster perched himself upon a beam of the roof; and being tired from their long walk, they soon went to sleep.

The man finding all was still, went into the kitchen to light a candle, and taking the glistening fiery eyes of the cat for burning coals, he held the candle to them to light it. The cat did not understand what he meant to do, however, and flew in his face, spitting and scratching.

 

Source: moonzia.com

 

The Town Musicians of Bremen Story for kids

۹۶ بازديد

The Town Musicians of Bremen Story for kids

 

 

 

 

My dear fellows, Today I’m gonna tell you the story of town musicians of Bremen.

Once upon a time, there was a man who had a donkey. His donkey had carried the corn sacks for many years. for him! Yes kids! He was a indeed, a loyal donkey!

But getting old, the donkey became weak and unsuitable for the job! So the owner thought to himself:

Should I keep this donkey or let him go?

Sensing the danger, donkey ran away from the farm and decided to go to Bremen.

Yes! I will be a great musician there! He thought.

He started his journey. He walked and walked until he reached a dog, lying on the road! The dog was gasping like he had just finished a long run!

What are you gasping for, dear friend?

OH! I got old and I can’t go hunting every day! said the dog. My master didn’t want me anymore! So I decided to run away! But, how can I find food?

I know what to do! I’m going to Bremen to become a musician! come with me. We can form a band together. I’ll play the Lute and you shall beat the kettledrum!

So the dog agreed! They were not far in the road when they saw a cat! He was sitting on the road, with eyes full of tears like the ocean!

Fluffy fellow! Why are you crying so hard? Asked the donkey!

How can I be happy when my life is in danger! I’m getting old! My teeth are not sharp anymore! I don’t wanna chase mice anymore! I rather sit near the fireplace and rest! So my mistress wanted to get rid of me! I escaped! But what am I gonna do now?

Join us! You understand night music. So you can be a member of our band! We are gonna be musicians of Bremen!

The cat thought really hard and decided to join them. The three runaways continued their journey and they reached a rooster who was cock-a-doodle-doing with all his might.

Your cock-a-doodle-do goes through and through my skull, said the donkey. What is the problem?

My mistress has guests tomorrow and he told the chef to cook a delicious soup with me for them! this evening I am to have my head cut off. Now I am cock-a-doodle-doing at full pitch while I can. The rooster cried!

Ah you feathery red headed friend! You better come with us and be a part of our band! We are heading to Bremen and become musicians! It is indeed better than death! You have a full pitch voice! Our music will have the best quality! Said the donkey.

The rooster agreed. So the four animal continued their trip to Bremen. In the evening they decided to rest in the forest. The donkey and the dog laid under a large tree while the rooster and the cat settled in the branches. The rooster flew right un the top where he was safer. right before they fall to sleep, the rooster said:

I saw a light! there most be a house not far off!

So we better get up and go! Said the donkey. I’m not comfortable here! We want a shelter.

So they moved further on, and soon saw the light shine brighter and grow larger, until they came to a well lit robber’s house. The donkey, as the biggest, went to the window and looked in.

What do you see, my grey horse? Asked the rooster.

What do I see? Answered the donkey. A table covered with good things to eat and drink, and robbers sitting at it enjoying themselves.

OH! That is just what we want! Said the rooster!

I wish we were there! Moaned the donkey!

Then the animals put their heads together and planned how to best win an invitation to come inside and join the robbers at the feast.

Come, come my friends, said the donkey. We are musicians, so let us sing for our supper.

They began to sing as best as they can. The donkey brayed, the dog barked, the cat mewed, and the rooster cock-a-doodle-do’ed.

Then they burst through the window into the room, so that the glass clattered! At this horrible din, the robbers sprang up, thinking this has to be a ghost, and they escaped in a great fright out into the forest.

The four companions now sat down at the table, pleased with what was left, and ate as if they were going to fast for a month.

As soon as the four musicians finished eating, they turned off the light, and each found a sleeping place according to his nature and fell to sleep. The donkey laid himself down upon some straw in the yard, the dog behind the door, the cat upon the hearth near the warm ashes, and the rooster perched himself upon a beam of the roof; and being tired from their long walk, they soon went to sleep.

A little after midnight, the robbers saw from afar that the light was no longer burning in their house. Appearing quiet, the boss said:

We ought not to have let ourselves be frightened out of our wits. You! Go and examine the house.

The man finding all was still, went into the kitchen to light a candle, and taking the glistening fiery eyes of the cat for burning coals, he held the candle to them to light it. The cat did not understand what he meant to do, however, and flew in his face, spitting and scratching.

He was dreadfully frightened, and ran to the back door, but the dog, who lay there sprang up and bit his leg. As he ran across the yard by the straw heap, the donkey gave him a smart kick with its hind foot. The rooster too, who had been awakened by the noise, had become lively, and cried down from the beam, “Cock-a-doodle-doo!

Then the robber ran back as fast as he could to his boss and said:

Ah, there is a horrible witch sitting in the house, who spat on me and scratched my face with her long claws; and by the door stands a man with a knife who stabbed me in the leg, and in the yard there lies a monster who beat me with a wooden club. Above, upon the roof, sits the judge, who called out: “Bring the rogue here to me!” So I got away as well as I could.

 

 

Source of this story youtube and moonzia

چاپ و بسته بندی مواد غذایی در سال 1402

۸۳ بازديد

چاپ و بسته بندی مواد غذایی در سال 1402

z1_f22g.jpg

 

صنعت چاپ و بسته بندی یکی از صنایع زیربنایی در کشورهای در حال توسعه است. نقش مهمی در توسعه صادرات، تجارت و روابط اقتصادی بین کشورها دارد.

برای نشان دادن وضعیت این صنعت، در حال حاضر کشورهایی در جهان هستند که با تقویت صنعت چاپ و بسته بندی تبلیغاتی می توانند درآمد زیادی از تجارت جهانی کسب کنند.

اما در مقابل این دسته از کشورها، کشورهای دیگری در جهان وجود دارند که علیرغم مزیت های اقتصادی در تولید بسیاری از محصولات، صرفاً به دلیل عدم وجود یک محصول قوی از بخش بزرگی از بازار مصرف جهانی کنار گذاشته شده اند. ایران بدون هیچ تعارفی در رتبه اول این کشورها قرار دارد. شواهد موجود نشان می دهد که در حال حاضر برخی از صادرکنندگان ایرانی محصولات خود را با کمترین قیمت جهانی به کشورهای شناخته شده صنعت بسته بندی می فروشند و این محصولات را با چند برابر قیمت خرده فروشی مجددا بسته بندی می کنند.

 

نقش چاپ و بسته بندی در روی فروش محصولات

تبلیغات تاثیر زیادی بر فروش محصول دارد. امروزه بسته بندی آنها یکی از راه های تبلیغ و بازاریابی محصولات می باشد. تبلیغات رایگان و خلاقانه را می توان روی کاغذ کادو انجام داد. شما می توانید محصولات و خدمات خود را از طریق تبلیغات به مشتریان معرفی کنید. امروزه چاپ اطلاعات بسته بندی محصولات یکی از مهمترین ابزارهاست. اما باید در این کار تخصص لازم را داشته باشید و روش درست و مناسب را انتخاب کنید.

زمانی که نام محصول، ترکیبات و اجزای آن، تاریخ مصرف، تاریخ ساخت و انقضای محصول، شرایط نگهداری آن و موارد مفیدی از این دست بر روی بسته بندی درج شود، اعتماد مشتری را جلب می کند. در عین حال نوع چاپ و بسته بندی نیز در این زمینه نقش بسزایی دارد. هرچه طراحی نوآورانه و خلاقانه تر باشد، توجه بیشتری را به خود جلب می کند. پس فقط محصولات خود را بسته بندی نکنید. سعی کنید تکنیک های جدید و مدرن، طراحی به روز و غیره را در بسته بندی قرار دهید تا توجه مشتری را به خود جلب کنید. کیفیت محصول نیز در جلب اعتماد مشتری نقش دارد.

 

نقش بسته بندی در صادرات

با رقابت شدید در بازار بین المللی، بسته بندی محصولات بسیار مهمتر از قبل شده است. در این بازارها، تولیدکنندگان و صادرکنندگان به انواع بسته بندی، طرح ها، چاپ و ... توجه زیادی دارند و آنها را یکی از ابزارهای بازاریابی خود می دانند. طراحی بسته بندی نقش مهمی در این امر ایفا می کند. طراحی خلاقانه به ما امکان می دهد نظرات مشتریان بیشتری را جلب کرده و محصولات خود را رقابتی تر کنیم. نکته دیگری که در زمینه صادرات و نقش بسته بندی می توان به آن اشاره کرد، اهمیت بازیابی و استفاده مجدد از بسته بندی محصولات به ویژه بسته بندی مواد غذایی است.

امروزه موضوع محیط زیست و حداقل آسیب های وارده بسیار مورد بحث قرار گرفته است تا بتوان بسته بندی را بازیافت کرد و بیش از پیش به چرخه طبیعی بازگرداند.

 

سخن آخر

بسته بندی بخشی از فروش است و تا حدودی می توان آن را جزء مهمی از آن دانست. اهمیت بسته بندی و استفاده از سلفون opp در این است که با انجام صحیح آن می توانید موفق تر از رقبای خود در بازار باشید. بسته بندی عالی با طراحی منحصر به فرد، چاپ و نوع کاغذی که در تولید آن به کار می رود، نقش مهمی در جلب اعتماد و توجه مصرف کنندگان دارد. بسته بندی باید به گونه ای باشد که بتواند به عنوان یک ابزار تبلیغاتی رایگان و کاربردی با محافظت و جلوگیری از آسیب به محصول به ویژه محصولات غذایی و دارویی، فروش را افزایش دهد.

 

راهنمای کامل دریافت ویزای توریستی کانادا + شرایط

۹۷ بازديد

راهنمای کامل دریافت ویزای توریستی کانادا + شرایط

 

x5_4mea.jpg

 

ویزای توریستی کانادا، مجوز ورود شما به این کشور است و با هر عنوان و هدفی که بخواهید وارد خاک این کشور شوید، باید ویزای توریستی دریافت کنید. ویزای توریستی با نام ویزای اقامت موقت (TRV) هم شناخته می‌شود و به شهروندان غیر کانادایی اعطا می‌شود که به هدف کار، تحصیل، و یا گشت و گذار، قصد ورود به این کشور را دارند. در این صفحه قصد داریم اطلاعات لازم درباره‌ی ویزای توریستی کانادا را با شما به اشتراک بگذاریم.

 

ویزای توریستی چیست؟

شهروندان برخی کشورها برای رفت‌وآمد به کانادا نیازی به اخذ ویزا ندارند که این موضوع ممکن است به‌علت اعتبار بالای کشور مبدا و یا توافق‌نامه‌ای باشد که دو کشور با یکدیگر دارند. اما ساکنان عموم کشورها مانند ایران، برای وارد شدن به کانادا نیاز به دریافت ویزا دارند. اگر ورود شما به کشور کانادا به نیت کار، تحصیل و… نباشد، ویزایی که برای اقامت موقت به شما تعلق می‌گیرد، ویزای توریستی یا همان Visitor visa نامیده می‌شود.

ویزای توریستی کانادا، در واقع یک ویزای عمومی است که قبل از سفر به این کشور، باید دریافت کنید؛ حتی اگر هدف از سفر به کانادا، کاری و تحصیلی باشد باز هم برای ورود، به این ویزا نیاز دارید.

 

شرایط ویزای توریستی کانادا

ویزای توریستی کانادا با وجود اینکه برای اقامت موقت صادر می‌شود، اما شرایط و ضوابطی دارد که تنها با متعهد بودن به آن‌ها موفق به دریافت این نوع ویزا خواهید شد. این شرایط عبارتند از:

  • داشتن حمایت معتبر در کانادا و دعوتنامه
  • اخذ گواهی عدم سوء پیشینه
  • داشتن تمکن مالی برای ساپورت هزینه‌های طول سفر
  • ارائه آزمایشات پزشکی (در برخی موارد)
  • تعهد برای ترک کانادا پس از اتمام سفر در زمان محدود
  • تعهد به عدم پیگیری برای استخدام در کانادا در طول سفر
  • تعهد به عدم ارتکاب اقداماتی که امنیت ملی کانادا را خدشه دار کند
  • تعهد به پیروی از قوانین کشور کانادا مادامی که در آن‌جا حضور دارید

 

انواع ویزای توریستی کانادا

ویزای توریستی کانادا سه نوع مختلف دارد، اعم از؛ سینگل(یکبار ورود)، مولتیپل(چندبار ورود) و سوپر ویزای والدین. در این بخش قصد داریم به طور مفصل هر یک از این ویزاهای توریستی را بررسی کرده و شرایط اخذ هر کدام را توضیح دهیم.

ویزای سینگل انتری (یکبار ورود)

ویزای سینگل کانادا، مناسب افرادیست که می‌خواهند تنها یک‌بار و با هدف بازدید تفریحی یا رسمی از یک مکان، و یا شرکت در یک رویداد خاص در کانادا حضور داشته باشند.

از لحظه‌ی اخذ این ویزا تا قبل از منقضی شدن تاریخ پاسپورت، می‌توانید یک‌بار وارد کانادا شوید. نکته اینجاست که به محض خروج از خاک کانادا، ویزای شما منقضی می‌شود و برای ورود دوباره، نیاز به اخذ مجدد ویزای توریستی کانادا دارید.

 

ویزای مولتیپل انتری (چندبار ورود)

این ویزا برای افرادی پیشنهاد می‌شود که به‌علل مختلف کاری، خانوادگی و..‌. مدام نیاز به رفت‌وآمد در کانادا دارند. به محض دریافت این ویزا تا پایان اعتبار آن، می‌توانید هر چند بار که نیاز داشتید و هر بار به‌مدت ? ماه، به کانادا بروید و اقامت موقت در آنجا داشته باشید. لحظه‌ی ورودتان به کشور کانادا، باید ویزای توریستی شما اعتبار داشته باشد.

 

سوپرویزای والدین

این ویزا به والدین و پدربزرگ و مادربزرگ‌های شهروندان کانادایی تعلق می‌گیرد‌. سوپر ویزا در واقع یک ویزای مولتیپل است که مجوز هر بار اقامت در کانادا ? سال و مدت اعتبار آن ?? سال خواهد بود. اگر می‌خواهید اطلاعات دقیقتری درباره‌‌ی آن کسب کنید، حتما سری به مقالهی سوپر ویزای والدین  بزنید.

 

زمان اعتبار ویزای توریستی کانادا

همانطور که پیش از این اشاره کردیم، اعتبار هر یک از ویزاها تا حدودی با یکدیگر متفاوت است. اعتبار سوپر ویزای توریستی کانادا و البته مولتیپل ویزا، تا زمان پایان اعتبار پاسپورت شماست امّا اعتبار ویزای سینگل، اگر چه باز هم به اعتبار پاسپورت شما بستگی دارد امّا با ورود شما به خاک کانادا و خارج شدن از آن، ویزای شما بی اعتبار خواهد شد و در صورت نیاز به سفر مجدد به کانادا، باید برای اخذ ویزای توریستی اقدام کنید.

 

هزینه‌ی ویزای توریستی کانادا

اگر قصد داشته باشید که به کمک تیم مهاجرتی گلچین اقدام کنید، هزینه‌ی ویزای توریستی کانادا، معادل 550 دلار خواهد بود که بخشی از آن به سفارت خانه پرداخت می‌شود. این مبلغ شامل هزینه بررسی مدارک ویزا، انگشت نگاری و هزینه پیکاپ می باشد.

 

 

عنوان

هزینه مورد نیاز

بررسی مدارک

100 دلار

انکشت نگاری

85 دلار

پیکاپ

500 هزار تومان

 

 

مراحل اخذ ویزای توریستی کانادا

پیش از اقدام به اخذ ویزای توریستی کانادا، بهتر است اطلاعات تکمیلی درباره‌ی نقشه راه دریافت آن داشته باشید تا در این مسیر دچار سردرگمی نشوید. در این بخش همه‌ی مراحل دریافت ویزای توریستی کانادا، عنوان شده است و با مطالعه‌ی آن می‌توانید ضمن آشنایی با این مراحل، توانایی خود را نیز امکان سنجی کنید.

 

ارائه‌ی درخواست

متقاضیانی که برای ورود به کانادا به ویزای توریستی نیاز دارند، می‌توانند از سه طریق آنلاین، ارسال درخواست به صورت کاغذی و از طریق پست یا حضوری در مرکز درخواست ویزا (VAC) درخواست دهند. اگر به‌صورت خانوادگی سفر می‌کنید، هر یک از اعضای خانواده، از جمله فرزندان تحت تکفل، باید درخواست خود را جداگانه تکمیل و ارسال کنند. با این حال، می‌توانید همه‌ی درخواست‌ها را با هم ارسال کنید.

 

مراجعه به مرکز جمع‌آوری اطلاعات بیومتریک

ممکن است از متقاضیان خواسته شود که اطلاعات بیومتریک را در درخواست خود لحاظ کنند. در این صورت، متقاضی باید اثر انگشت و عکس پرسنلی خود را در یک مرکز جمع‌آوری اطلاعات بیومتریک، که معمولا بخشی داخل سفارت کانادا در سایر کشورهاست، ثبت نماید. اطلاعات بیومتریک را می‌توان پس از ارسال درخواست ویزای توریستی، زمانی که از شما خواسته شد، یا هم‌زمان با ثبت درخواست حضوری در مرکز درخواست ویزا (VAC) ارائه کرد.

پیکاپ
 

در نهایت شما باید به همراه پاسپورت به یک دفتر VAC مراجعه کنید تا طی یک فرآیند تقریبا یک هفته‌ای، ویزای شما به پاسپورتتان الصاق شود‌.

 

مدارک لازم جهت اخذ ویزای توریستی کانادا

قبل از شروع مراحل پارت قبلی، پیشنهاد می‌کنیم همه‌ی مدارک مورد نیاز خود را برای اخذ ویزای توریستی کانادا تهیه و تنظیم کنید تا در هنگام پیشبرد مراحل، به چالش نخورید. موارد زیر مهمترین مدارکی هستند که به آن‌ها نیاز خواهید داشت.

  • یک قطعه عکس
  • پاسپورت با حداقل یک سال اعتبار
  • پاسپورت‌های قبلی که مهر ویزا دارند
  • ترجمه سند ازدواج
  • مجوز خروج برای افراد زیر 18 سال (و بانوان)
  • نامه تمکن مالی مهر شده
  • گواهی اشتغال به تحصیل برای محصلین
  • فرم درخواست ویزا
  • ترجمه رزومه و مدارک
  • ترجمه شناسنامه
  • کارت ملی و مدارک هویتی
  • سند ملکی

 

زمان صدور ویزای توریستی کانادا

ویزای توریستی کانادا بلافاصه بعد از ثبت درخواست شما صادر نمی‌شود و اگر برای سفر برنامه مشخصی دارید بهتر است حداقل از چهار ماه قبل برای ارسال مدارک و ثبت درخواست اقدام کنید. طبق آخرین گزارش سفارت خانهی کانادا در سال 2019، صدور ویزای توریستی کانادا 92 روز کاری زمان خواهد برد.

 

سورس: شرکت گلچین و canada.ca